محل تبلیغات شما

دو جلسه به مشاور مراجعه کردم. مشاور مرد جوانی ست اهل کاشان که به خاطر زنش ساکن اینجاست. مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی دارد.

در حرف زدن بی پرواست! تقریبا به تخصصش اشراف دارد و کار بلد است اما. اما مدل حرف زدنش، طرز تفکرش آزارم می دهد!

می گفت  تو چرا در سن بیست و پنج سالگی ازدواج کردی، ترسیدی بترشی؟! من از این طرز تفکر که دختران را ترشیده خطاب کنند بیزارم

جلسه اول هم وقتی در جوابش گفتم نمی تونم کنترل کنم خودمو و دست خودم نیست،گفت یعنی چی دست خودم نیست! می خوای بهت توهین کنم؟! منظورش این بود که مگر حیوانی؟!

خوب این ها که به کنار. از محتوی حرف هاش اینجور فهمیدم که باید نقش بازی کنی،سیایت داشته باشی! چیزهایی که اصلا به شخصیت من نمی چسبد، نمی توانم چون نمی خواهم! 

به نظرم در زندگی مشترک همه چیز باید رو باشد، رک و راست! 

می گفت پدر خانمم چند بار به من بی احترامی کرده اما خانمم هنوز نمی دونه . به نظرم حرف هاش شعار بود، بوی بدی هم داشت حرف هاش! فکر کن چند لحظه! می گفت من با عشق نه اما با منطق ازدواج کردم کی اصلا با عشق ازدواج می کنه! گفتم من با عشق ازدواج کردم، باورش نمیشد!

ادامه داد که اوایل به همسرم می گفتم دوستت دارم بعد به خودم می گفتم چرا چرند می گی مگه دوسش داری واقعا! تا اینکه کم کم دوست داشتن ایجاد شد با همراهی کردن هر دوتامون!

می گفت همسرم به من گفته تو یه جوری هستی که از من ناراضی باشی نمی گی الان نمی فهمم راضی هستی از من یا نه! 

پیشنهاداتی می داد که در جوابش گفتم این ها با عقاید فمنیسمی من همراستا نیست! بعد در مقابل چشم های گرد شده من گفت فمنیسم منسوخ شده از بین رفته! 

حالا نمی دانم ادامه بدهم یا نه! البته مشکل ما را خوب و زود فهمید مثلا گفت تو به فمنیسم رو اورده ای به خاطر نوع رفتارها و طرز فکر همسرت! این حرفش برایم جالب بود.

گفت تو بسیار مجادله گری و وقتی با همسرت مجادله می کنی به پیام می دهی که تو نفهمی، نادانی . اگر بحث شروع شد و به مجادله کشیدسکوت کن ادامه نده او خودش حق را و حرف درست را تشخیص می دهد! اگر ادامه بدهی هم تشخیص می دهد اما لجاجت می کند

می گفت اگر با این فکر ازدواج کنی که طرف مقابلت را بهره مند بسازی از زیبایی ات از مالت از جسمت و طلبکار نباشی و حس طلبکارانه نداشته باشی موفقی اما اگر ازدواج کنی که بهره بکشی راه را اشتباه رفته ای .

می گفت تو حس اقتدار را از او گرفته ای اقتدار به معنای تامین ارامش، عاطفه و نیاز مالی! 

می گفت مسیرت درست است اما راه رفتن را اشتباهی انتخاب می کنی! از این کوچه وارد نشو، از آن یکی وارد شو!

خوب البته که من نمی دانم آن یکی کوچه کجاست! و چطور وارد شدنش را هم نمیدانم! 

این است ماجرای مشاوره رفتن! به نظرم بی سر و ته است امیدوارم حالا با یکی دو جلسه دیگر بفهمم چه باید بکنم قبول کنم این ادم و طرز فکرش را!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها